۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۱۴:۰۰

نقد فیلم ویرانی Havoc ۲۰۲۵

مهدی علیپور منزه
نقد فیلم ویرانی  Havoc ۲۰۲۵

گرث اونز در ویرانی - Havoc، تلاش می‌کند تا بخشی از انرژی بی‌رحمانه در دو فیلم یورش را دوباره به تصویر بکشد؛ جایی که یک پلیس بی‌عرضه (تام هاردی) پس از یک سرقت ناموفق، سعی می‌کند از کشته شدن پسر یک سیاستمدار بدنام توسط قاچاقچیان مواد مخدر جلوگیری کند.

فیلم‌های «یورش۱» و «یورش ۲» ساخته گرث اونز شاید از تحسین‌شده‌ترین فیلم‌های اکشن ۱۵ سال اخیر باشند و از برخی جهات راه را برای فیلم‌های مشابه ای چون «جان ویک» و «بلوند اتمی» هموار کرد. آخرین فیلم او، «ویرانی - Havoc »، تلاش می‌کند تا بخشی از آن انرژی بی‌رحمانه را دوباره به تصویر بکشد، جایی که یک پلیس بی‌عرضه (تام هاردی) پس از یک سرقت ناموفق، سعی می‌کند از کشته شدن پسر یک سیاستمدار بدنام توسط قاچاقچیان مواد مخدر جلوگیری کند.

فیلم شامل دو صحنه اکشن مهیج است، اما بزرگترین مشکل این است که آنها آنقدر بی‌وقفه هستند که بی‌حس می‌شوند. صدای شلیک گلوله به نویز سفید تبدیل می‌شود و مشت، لگد و چاقو زدن با انواع وسایل برای داستانی که چندان جالب نیست، در نظر گرفته می‌شوند. شخصیت واکر (تام هاردی) به مرور به طور فزاینده‌ای به حاشیه رانده می‌شود، و می توان گفت همه شخصیت ها در میان رگبار گلوله‌ها احساس گم‌گشتگی می‌کنند.

در فیلم‌هایی مثل جان ویک، نوعی ظرافت و زیبایی وجود دارد، در حالی که فیلم ویرانی سنگین و بی‌نظم به نظر می‌رسد - مجموعه‌ای بی‌پایان از لحظات «مگه این باحال نیست؟» که هرگز به چیزی واقعاً جذاب تبدیل نمی‌شوند.

در حالی که فیلم در لحظات ابتدایی خود داستانی جذاب را به تصویر می‌کشد، اما به سرعت شتاب و تمرکز خود را از دست می‌دهد و به جای جذابیت، تکراری و آشفته می‌شود.

فیلمساز داستانی را خلق می‌کند که در ابتدا جذاب و پر از پتانسیل به نظر می‌رسد. ۲۰ دقیقه ابتدایی سریع و هیجان‌انگیز است و شامل یک تعقیب و گریز شدید با ماشین؛ که در شهر جریان دارد و بلافاصله توجه شما را جلب می‌کند

استفاده از زوایای دوربین پویا، نماهای نرم دالی و نورپردازی احساسی، به اکشن فیلم حس و حال یک «بازی کامپیوتری» می‌دهد که این یکی از عناصر منحصر به فرد فیلم است. اگر فیلم می‌توانست بیشتر به این حس بپردازد، ممکن بود با موفقیت بیشتری روبرو شود.

از نظر بصری، این فیلم از همان ابتدا لحنی سرد و تاریک را القا می‌کند. شهر در رنگ‌های سرد و تیره پوشیده شده - خاکستری، سیاه و آبی‌های مات بر همه چیز از منظره گرفته تا کمد لباس شخصیت‌ها غالب هستند. لحظات خشونت و درگیری با نورهای قرمز درخشان - یا پشت شخصیت‌ها یا در صحنه - مشخص می‌شوند. این نورها تنش را افزایش می‌دهند و به طور نامحسوسی نشان می‌دهند که کدام شخصیت‌ها شرور هستند و کدام‌ها هنوز شانسی برای رستگاری دارند.

در حالی که فیلم در لحظاتی از جلوه‌های بصری و خشونت سبک‌پردازانه موفق است، در داستان‌سرایی کمبودهایی دارد.

فیلم به سرعت درگیر اکشن بی‌وقفه می‌شود - تیراندازی‌های بی‌پایان، تعقیب و گریزها و درگیری‌های فیزیکی، که شاید در تئوری هیجان‌انگیز به نظر برسند اما در نهایت خسته‌کننده می‌شوند.

چیزی به نام اکشن بیش از حد وجود دارد، به خصوص وقتی که مخاطب ارتباط عاطفی کمی با شخصیت‌ها برقرار می‌کند یا اصلاً هیچ ارتباطی برقرار نمی‌کند. به جز چند صحنه مقدماتی کوتاه، ما عملاً هیچ چیزی در مورد افرادی که واکر برای آنها یا علیه آنها می‌جنگد، نمی‌فهمیم. در نتیجه، فیلم پوچ به نظر می‌رسد. فقدان شخصیت‌پردازی مسلماً بزرگترین نقص این فیلم و داستان است.

یک فیلم اکشن خوب به چیزی بیش از گلوله، خون و خون ریزی نیاز دارد. به قلب، عمق و شخصیت‌هایی نیاز دارد که بتوانیم به آنها اهمیت دهیم.

در نهایت می توان گفت ویرانی تمام عناصر یک فیلم اکشن مهیج عالی را دارد، اما هرگز کاملاً با هم ترکیب نمی‌شوند. با روایتی متمرکزتر، شخصیت‌پردازی قوی‌تر و اکشنی کمی کمتر بی‌هدف، می‌توانست به اثری به‌یادماندنی تبدیل شود.

پایان/

۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۱۴:۰۰
کد خبر: 32447

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 6 + 5 =